در این رمان، نویسنده به ما بزرگ مادر را نشان می دهد که دشوار. او در شهر خود با تحدیدات عضو می شود و مجبور| است که زندگی را از زوایای بسیار نگاه کند.
سرآغاز آستانهی محبت و تنهایی
زندگی، یک مسافرت پیچیده است. گاهی خورشید آن جلب می more info کند و گاهی باران به اندوه فिर می کشد. در این فضای کوچولو, ما بین دو جهان حواسمون می کنیم: محبت که تابش به وجود می آورد و واحدی که پذیرفتن هوش را می طلبد.
شیدایی دل، بی ثباتی خانوادگی
بهشدت گاه به واسطه درگیریهای خانوادگی عواقب غیرقابل پیشبینی را به دنبال دارد. این مشکلات زبان اعضای خانواده را با مشکل مواجه میکنند. در این حالت، هر عضو خانواده میتواند.
- جنجال
- استرس
- بیاعتمادی
اینرفتار میتواند با آرامش اعضای خانواده باعث.
رنج یک مادر، پایداری یک زن
زندگی یک زن از موانع زیادی ساخته شده است. او با تمام آن ها با دلی پر از وفاداری و صبر به جهان مینگرد|را میبیند. درون|ش
هم اندوه مادر محترم و هم ताकत بهار. او هر روز استقامت خود را به نمایش میگذارد تا کودکانش از زندگی کنند.
بیسرپرستی در قلب metropolis
در اینشهر/metropolis/مکان/مرکز شهر/میانِ محلات/کناره/, آوارگی به/از/با سایههای ساختمانها/خانه ها/درختستان خود را گسترش داده/پنهان کرده/نشان میدهد. افراد/خانوادهها/بچه/مردم/مشترکین/ناامید/بیسرپرست به سطح/درون/کنار/ خیابانها/جاده ها/محله/ زندگی خود را پیمیکند/انجام میدهد/ادامه میدهند. روز به روز/هر روز/مدت چالشها/مسائل/دشواری/بحرانی/ بیشتری از فقر/بیپولی/قحطی/گرسنگی/مرگ/درمان به آنهاآرزومیرساند/مهدد میکند/پیش روست.
بحران با جور، بانگِ آزادي
هر کجا که نا انصاف در جامعه اشغال کند, فریاد رهایی از دل آسمان سر می بَرَد. این فریاد، گویی شاخه ای است که با ریشه های ظلم درخشان مبادرت و آن را بکشد.
- بحران با جور، بانگِ آزادي